احمد حیدری- پژوهشگر دینی
دادگاه لاهه نماد عدالت جهانی
بعد از انقلاب روح قوی و شدید «غربستیزی» به ما اجازه نداد بسیاری از حقایق در مورد غرب و غربی روشن شود و غرب و غربی به طور کلی ضدّ انسانیّت، ضدّ عدالت، ضدّ اخلاق و ضد هر چه رنگ خوبی دارد، معرفی شد. در این سالها هر گاه رفتارهای حقوق بشری و عدالت گرایانه از غرب دیدیم مثلا هرگاه کشورهای غربی ایران را به دلیل نقض حقوق زندانیان یا رعایت نکردن حقوق زنان یا … محکوم کردند، با همان نگاه آنها را انکار کرده و غیرصادق شمردیم. بدون این که بخواهیم در رفتار خودمان دقت کنیم و مواردی را یافته و اصلاج کنیم. در مورد کنوانسیونهای جهانی هم با همین نگاه بدبینانه بدون بررسی موادشان، آنها را ردّ و انکار کردیم.

بعد از انقلاب روح قوی و شدید «غربستیزی» به ما اجازه نداد بسیاری از حقایق در مورد غرب و غربی روشن شود و غرب و غربی به طور کلی ضدّ انسانیّت، ضدّ عدالت، ضدّ اخلاق و ضد هر چه رنگ خوبی دارد، معرفی شد. در این سالها هر گاه رفتارهای حقوق بشری و عدالت گرایانه از غرب دیدیم مثلا هرگاه کشورهای غربی ایران را به دلیل نقض حقوق زندانیان یا رعایت نکردن حقوق زنان یا … محکوم کردند، با همان نگاه آنها را انکار کرده و غیرصادق شمردیم. بدون این که بخواهیم در رفتار خودمان دقت کنیم و مواردی را یافته و اصلاج کنیم. در مورد کنوانسیونهای جهانی هم با همین نگاه بدبینانه بدون بررسی موادشان، آنها را ردّ و انکار کردیم.
مخالفتهایی که با کنوانسیون منع کلیه اشکال تبعیض علیه زنان در دوران دولت اصلاحات شد، یا همین مخالفت با سند ۲۰۳۰، یا جریان «اف ای تی اف» و …؛ همه با این استدلال است که تهیه کنندگان این معاهدات غیر معتقد به خدا و قیامت، غیر پایبند به اخلاق انسانی، مستکبر، خود خواه، انحصارطلب، استعمارگر و … هستند و نمیتوان به آنها خوشگمان بود و سخن به ظاهر حقشان را پذیرفت و با آن همراهی کرد زیرا در ورای این ظاهر زیبا، باطن زهرآلود و کشندهای است.
حق آن است که عموم غربیان و متفکران آنها و قدرتمندان و سیاستمداران، ضد خدا، ضد اخلاق، ناهمخوان با ارزشها و ضد انسانیت نیستند. برخى از آنها انسان واقعى هستند و از فطرت بشرى برخوردارند و عقل خداداد که دعوتکننده به پرستش و بندگى و مخالف نفس و شیطان است، در آنان نیز وجود دارد. میان آنان نیز به اقتضاى فطرت انسانى، عدالتخواهى و عدالتطلبى وجود دارد؛ از خیر و خوبى خوششان مىآید و ظلم و زورگویى را انکار مىکنند گرچه دین تحریف شده و غیر عقلانى بلکه عقلستیز مسیحیت و نیز تاریخ سیاه حکومت کلیسا در غرب، آنان را از دین و مذهب زده کرده و به بسندگى به عقل جمعى فراخوانده است و این واکنش در مقابل استبداد کلیسا، آنان را از آموزهها و ثمرات نیکوى دین بىبهره ساخته و به میوههاى تلخ اومانیسم(انسانمحورى) و لیبرالیسم و… دچار کرده است.
مخالفت موجود در غرب با مذهب، دین و وحى بسان مخالفت مارگزیدهاى است که از هر ریسمان سیاه و سفیدى مىترسد. چنین کسى را نباید سرزنش و نکوهش کرد، بلکه باید ضمن تأیید ترس او برایش ثابت کرد هر ریسمان سیاه و سفیدى، مار گزنده و کشنده نیست. هر چه نام وحى و دین دارد، سراسر عقلستیز، پشتیبان خودکامگى، ضد آزادى، گریزاننده از لذت و دنیا و دعوت کننده به رهبانیت نمىباشد. آرى، ادیان تحریف شده، قابل پذیرش، سعادتزا و کمالآور نمىباشند، زیرا فقط منتسب به آسمان و پیامبران هستند اما در واقع جعلیات و آفریدههاى بشرىاند که از ذهن ناقص و معیوب جاعلان و تحریفگران نشأت گرفته است. کدام خردمند و متفکر و اندیشورى است که یهودیت، مسیحیت و دیگر مذاهب غربى و شرقى امروز را به عنوان ایدههاى سعادتزا و خوشبختىآور و مقبول و معقول بپذیرد؟!
گر چه برای ادعای بالا مصداقها فراوان است ولی دیوان داوری لاهه از مصداق های مشهود میباشد. این دادگاه برای ایرانیان نهادی واجد احترام و خوشنام است که در وهله اول مرهون بیطرفی قضات دانشمند آن در مناقشه نفسگیر نفتی ایران و انگلیس در گذشته است. آن روز قضات این دادگاه در روزگار تنهایی دکتر مصدق وغریبی ایران, در کمال بیطرفی به نفع یک کشور شرقی و به ضرر شرکت غربی که انگلیس پشت سر آن پنهان بود با شهامت رای دادند و «جالب این که هیچ کشور غربی حتی انگلیس آنها را ملامت و متهم نکرد».
این دادگاه در روزهای اخیر نیز بیاعتنا به هیاهوی ضد ایرانی مجددا به نفع ایران و به ضرر ترامپیسم و به دور از ملاحظات شرقی و غربی و یا اسلامی و غیراسلامی رای داد و با این رای، برگی دیگر بر کارنامه خوشنامی خود نزد ایرانیان قدرشناس افزود. و نشان داد که مجامع جهانی هم حق و عدالت را میشناسند.
این رأی نشان داد هنوز در بین انسانهای آزاده وجه مشترکی به نام بی طرفی و حقگویی وجود دارد و نشان داد که مجامع جهانی هم حق و عدالت را میشناسند. بنابراین جا دارد هم این توفیق دفاع از عدالت را به ریاست و ارکان و اعضای دیوان لاهه، خاصه قضات با شرافت و مستقل آن تبریک بگوییم و به معماران فرهنگی کشورهایی که تا این حد استقلال قضات را به رسمیت میشناسند و نظام های آموزشی که چنین قضات با سواد و مستقلی را تربیت میکند تبریک با کارت طلایی تقدیم کنیم و باور نماییم قضاوت عادلانه اخلاقی و انسانی است و صاحبان فضیلت عدالت همواره مستقل از مذهب و ملیت، شایسته احترام و ستایشاند و در هر جای جهان و در بین هر ملتی و با هر دین و مذهبی یافت میشوند.